بیداری روح
اشتراک گذاری در:
 
26 بهمن

26 بهمن

"بیداری روح"

آخرین چیزی که انتظار داشتیم، بیداری روح بود.

"کتاب پایه" 

تعداد کمی از ما وقتی به اولین جلسه معتادان گمنام آمدیم از ته دل آرزوی تهیه ترازنامه ای شخصی را می کردیم یا اینکه معتقد بودیم در روح ما خلأیی روحانی وجود دارد. از اینکه در شرف آغاز نمودن سفری هستیم که روح خفته ما را بیدار خواهد کرد، تردیدی نداشتیم. قدم اول مانند ساعت زنگ داری که صدایی رسا دارد، ما را به حالت نیمه بیدار در می آورد—اگرچه در این لحظه ممکن است مطمئن نباشیم که آیا مایل به برخاستن از رختخواب هستیم یا شاید می خواهیم پنج دقیقه بیشتر بخوابیم. دست مهربانی که در هنگام کارکرد قدم های دوم و سوم شانه های ما را نوازش می کرد، باعث می شود که بایستیم، بدن خود را به حالت کشیده دراز کنیم و خمیازه بکشیم. برای نوشتن قدم چهارم و مشارکت کردن قدم پنجم باید خواب را از چشمان خود کنار بزنیم. اما وقتی قدم های ششم، هفتم، هشتم و نهم را کار می کنیم، متوجه اشتیاقی در قدم برداشتن خود و شکفتن لبخندی بر لبهای خود می شویم. با کارکرد قدم های دهم و یازدهم روح ما زیر باران آواز می خواند و بعد با خروج از خانه به قصد بیدار کردن دیگران قدم دوازدهم را کار می کنیم. مجبور نیستیم که ادامه زندگی خود را در رخوت روحانی سپری کنیم. شاید دوست نداشته باشیم صبح از خواب برخیزیم، اما وقتی از رختخواب بیرون می آییم، تقریباً همیشه از این کار خشنود هستیم.  

فقط برای امروز: برای بیداری روح خواب آلود خود از قدم دوازدهم بهره می گیرم.